نمیدانم داستان پيرمردی را شنيدهايد كه میخواست به زيارت برود اما وسيلهی بری رفتن نداشت.
به هر حال يكی از دوستان او، اسبی برايش آورد تا بتواند با آن به زيارت برود.
يكی دو روز اول، اسب پيرمرد را با خود برد و پيرمرد خوشحال از اينكه وسيلهی بری سفر گير آورده،